جستجوی اخبار

جنگی که دست بنی‌صدر بیفتد، بچه‌بازی است!

اوایل جنگ تحمیلی بنی‌صدر اسلحه و مهمات به نیروهای مردمی نمی‌رساند. روزی شهید شاهرخ ضرغام سر راه او
۱۴۰۳-۲-۲۶ ۱۶:۰۶

قمه‌کشی که خبر شهادتش مثل بمب صدا کرد

جعفر طهماسبی از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا می‌گوید: شهید احمد بیابانی را از دوران کودکی می
۱۴۰۳-۲-۲۳ ۱۱:۴۶

احمد متوسلیان پدر ما را در آورده!

یکی از همرزمان حاج احمد متوسلیان تعریف می‌کند: «لباس کردی تنمان بود و ۲ نفر از افراد کومله فکر کردند
۱۴۰۳-۲-۱۹ ۱۳:۳۸

معلمی که در اسارتگاه بعثی‌ها هم تدریس می‌کرد

آزاده دفاع مقدس «بهروز نصرالله‌زاده» می‌گوید: آقای ناصری در مدرسه اِلبارتی هفت تپه خوزستان، معلم
۱۴۰۳-۲-۱۳ ۰۹:۳۸

گفتم اسلحه‌اش را بیاور، چرا سرش را آوردی؟!

یکی از دوستان شهید شاهرخ ضرغام تعریف می‌کند: «گنده‌لات آبادان با یک کیف پر از چاقو به جبهه آمده بود
۱۴۰۳-۲-۸ ۱۲:۱۲

عکاس واقعه طبس: من و حسن باقری اولین گروه رسانه‌ای در محل حادثه بودیم

«بهرام محمدي‌فرد» نخستین عکاس حاضر در محل وقوع حادثه طبس می‌گوید: من و حسن باقری که خبرنگار و عکاس
۱۴۰۳-۲-۵ ۱۳:۳۲

مشکی پوشیدن شهید مدافع حرم برای مهاجرت یک فوتبالیست

برادر شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی، تعریف می‌کند: «عاشق فوتبال بود و همه اخبار آن را با جدیت دنبال
۱۴۰۳-۲-۵ ۱۳:۲۰

تابوتی اندازه این شهید ارتشی وجود نداشت!

مریم کاظم زاده می‌گوید: مهرماه ۱۳۵۹ بود. در بیمارستان پادگان ابوذر بودم که دیدم وارد ریکاورى شد. مثل
۱۴۰۳-۱-۳۰ ۱۳:۴۶

عکس العمل فرمانده ارتشی وقتی حس کرد کسی شده است!

برادر همسر شهید اردستانی می گوید: در هنگام ملاقات با امام (ره) احساس کردم کسی شده‌ام که امام (ره) ما
۱۴۰۳-۱-۲۹ ۱۲:۵۲

اسمت را بگو تا شکایتت را به احمد متوسلیان بکنم

یکی از همرزمان شهید احمد متوسلیان تعریف می‌کند: «حاج احمد یک جوان بسیجی را دید که اسلحه‌اش را به شکل
۱۴۰۳-۱-۲۹ ۱۲:۵۱

شوخی پشت وانتی در جبهه!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از همکارانم در جبهه خوابش خیلی سنگین بود. روزی
۱۴۰۳-۱-۲۶ ۱۵:۰۲

مراسم تشییع پیکر مطهر شهید امنیت شهید مجتبی نعمت پور-شهرستان سلسله

با حضور اقشار مختلف مردم و مسئولان پیکر مطهر سروان شهید مجتبی نعمت پور از محل مسجد امام‌سجاد (ع) تا
۱۴۰۳-۱-۲۵ ۱۰:۵۱

مهمانی دادن فرمانده با یک ذره اُملت!

در خاطرات شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت آمده است: دخترم زینب به دنیا آمده بود. به خواهرم گفتم
۱۴۰۳-۱-۲۵ ۱۰:۴۷

شهید مدافع حرم خطاب به خانمش: شما یک انسان آزادید

همسر شهید مدافع حرم جلال ملک‌محمدی تعریف می‌کند: «می‌خواستم ادامه تحصل دهم و قصد ازدواج نداشتم. اما
۱۴۰۳-۱-۱۹ ۲۱:۱۶

لودر قاتل در لشکر عاشورا

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یک شب در فضای آزاد خوابیده بودیم که صدای بلندی شنیدم.
۱۴۰۳-۱-۱۹ ۲۱:۰۰

صد رحمت به ترکش!

در خاطرات جانباز شهید «محمدرضا زنجانی» آمده است: یکی از دوستانمان در عملیات ترکش به پایش اصابت کرد و
۱۴۰۳-۱-۷ ۱۲:۳۶

در جبهه اینطوری ظرف می‌شستیم!

غلامرضا هاشمی از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ در یکی از خاطرات طنزآمیز خود می‌گوید: در جبهه ظرف‌ها
۱۴۰۳-۱-۷ ۱۲:۳۳
شهید مدافع حرم جواد محمدی

مسافرکشی به سبک شهید مدافع حرم!

یکی از دوستان شهید مدافع حرم جواد محمدی تعریف می‌کند: «یک روز جواد و بچه‌ها تصمیم گرفتند مسافرکشی
۱۴۰۳-۱-۷ ۱۲:۳۰

وقتی مهدی باکری می‌خواست با جبهه تسویه حساب کند

یکی از زرمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «مدت زیادی در جبهه مانده و خسته شده بودم. پیش مهدی
۱۴۰۲-۱۲-۲۳ ۱۲:۳۱

من بیمه سیلیِ چمرانم!

همسر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «همسرم به کردستان رفته بود و تحت نظر شهید چمران
۱۴۰۲-۱۲-۲۲ ۲۰:۵۹

این ۵ رزمنده رفتند و هیچ وقت برنگشتند

بهرام محمدی‌فرد از عکاسان دفاع مقدس می‌گوید: روزهای اول آبان ماه ۱۳۵۹ و قبل از سقوط خرمشهر ۵ رزمنده
۱۴۰۲-۱۲-۲۱ ۱۱:۵۳
پدر شهید دفاع مقدس مجید جعفری؛

به خدا رشوه می‌دهی؟

پدر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «وقتی مجید از جبهه برگشت، برایش گوسفندی قربانی کردم و
۱۴۰۲-۱۲-۲۱ ۱۱:۴۷

طلبه شهیدی که طاقت آتش جهنم را نداشت

برادر طلبه شهید «حامد سروی» می‌گوید: برادرم در مناجات‌های شبانه‌ جبهه بسیار گریه می‌کرد. یکی از
۱۴۰۲-۱۲-۲۱ ۱۱:۴۲

وقتی احمد متوسلیان به رزمنده ایرانی سیلی زد!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از افسراس قوی هیکل عراقی را به اسارت گرفته بودیم
۱۴۰۲-۱۲-۲۰ ۱۶:۲۱

تربت شهدای تازه تفحص‌شده چگونه به دست زائران راهیان نور می‌رسد+فیلم

کاروان‌های راهیان نور و زائران شهدای تازه تفحص شده در این سفر سوغات بسیار ارزشمندی با خود به
۱۴۰۲-۱۲-۲۰ ۱۶:۱۴