تو شهید نمیشوی!
بهش سپرده بودند کل شب را بیدار بماند و اطلاعات جذر و مد اروند رود را ثبت کند؛ اما میانه شب چند دقیقهای خوابش برده و اطلاعات من در آوردی ثبت کرده بود.
تا شهدا -
یکی از نیروهای تحت فرماندهی شهید محمدحسین یوسفاللهی از نیروهای اطلاعات ـ عملیات دوران دفاع مقدس، تعریف میکند: «به من گفته بود: «کنار اروند بمان و جذر و مد آب را که روی میله ثبت میشود بنویس.»
بعد هم خودش برای مأموریت دیگری حرکت کرد. من هم ماندم تا مأموریت خودم را انجام دهم.
نیمههای شب فقط ۲۵ دقیقه خوابم برد. بعداً برای این فاصله زمانی از خودم عددهایی را نوشتم.
وقتی حسین و دوستش برگشتند و نوشتههایم را دید، بیمقدمه به من خیره شد و گفت: «تو شهید نمیشوی.»
با تعجب به او نگاه کردم. مکثی کرد و گفت: «چرا آن ۲۵ دقیقه را از خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد بهتر از دروغ نوشتن بود.»
در آن شب و آن جا هیچ کس به جز خدا همراه من نبود.»
منبع: کتاب «شناسایی؛ زندگینامه و خاطراتی از ۴۰ سردار شهید اطلاعات عملیات»
ثبت دیدگاه