کتاب

شوخی پشت وانتی در جبهه!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از همکارانم در جبهه خوابش خیلی سنگین بود. روزی
۱۴۰۳-۱-۲۶ ۱۵:۰۲

شهید مدافع حرم خطاب به خانمش: شما یک انسان آزادید

همسر شهید مدافع حرم جلال ملک‌محمدی تعریف می‌کند: «می‌خواستم ادامه تحصل دهم و قصد ازدواج نداشتم. اما
۱۴۰۳-۱-۱۹ ۲۱:۱۶

لودر قاتل در لشکر عاشورا

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یک شب در فضای آزاد خوابیده بودیم که صدای بلندی شنیدم.
۱۴۰۳-۱-۱۹ ۲۱:۰۰
شهید مدافع حرم جواد محمدی

مسافرکشی به سبک شهید مدافع حرم!

یکی از دوستان شهید مدافع حرم جواد محمدی تعریف می‌کند: «یک روز جواد و بچه‌ها تصمیم گرفتند مسافرکشی
۱۴۰۳-۱-۷ ۱۲:۳۰

وقتی مهدی باکری می‌خواست با جبهه تسویه حساب کند

یکی از زرمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «مدت زیادی در جبهه مانده و خسته شده بودم. پیش مهدی
۱۴۰۲-۱۲-۲۳ ۱۲:۳۱

من بیمه سیلیِ چمرانم!

همسر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «همسرم به کردستان رفته بود و تحت نظر شهید چمران
۱۴۰۲-۱۲-۲۲ ۲۰:۵۹
پدر شهید دفاع مقدس مجید جعفری؛

به خدا رشوه می‌دهی؟

پدر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «وقتی مجید از جبهه برگشت، برایش گوسفندی قربانی کردم و
۱۴۰۲-۱۲-۲۱ ۱۱:۴۷

وقتی احمد متوسلیان به رزمنده ایرانی سیلی زد!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از افسراس قوی هیکل عراقی را به اسارت گرفته بودیم
۱۴۰۲-۱۲-۲۰ ۱۶:۲۱

کارخانه لبنیات‌سازی سیار در جبهه

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در جبهه بخش بزرگی از هدایای مردمی به ما، ماست بود. یک
۱۴۰۲-۱۲-۱۹ ۱۰:۰۸
روایتی از شمس الدین معزپور؛

صدام جاروبرقیه!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «خبرنگاران آمده بودند تا با اسرای عراقی مصاحبه کنند.
۱۴۰۲-۱۲-۱۶ ۲۲:۳۳