کارخانه لبنیاتسازی سیار در جبهه
یوسف رضایی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: «قسمت عمدهای از هدایای مردمی برای یگان ما در دارخوین، ماست بود.
بچهها به اندازه کافی از ماست استفاده میکردند؛ ولی این ماست دنباله داشت و یخچالهای محدود ما را اشغال کرده بود. طوری که بعضی وقتها آشپزها مجبور بودند بخشی از این ماستها را از یخچال بیرون بگذارند که خیلی زود ترش و در نهایت غیرقابل استفاده میشد.
من با آگاهی از این موضوع یک روز که برای مأموریتی عازم خرمشهر بودم، تصمیم گرفتم مقداری از آن ماستها را با خود برای پرسنل هوانیروز در خرمشهر ببرم. برای همین مقدار قابل توجهی از آن ماستها را در وانت جاسازی کردم و با خود به خرمشهر بردم.
وقتی به خرمشهر رسیدم، متوجه شدم روی ماستها پر از گلولههای درشت کره است و الحق این ماستهای اهدایی خالص و به قول معروف چرخ نکرده هستند.
حالا دیگر به جای ماست مقداری کره با دوغ داشتم که تقدیم بچههای هوانیروز کردم.
از فردای آن روز بخشی از ماستهای اهدایی را داخل خودروها میگذاشتیم و در حین اجرای مأموریت ماستها را به کره و دوغ تبدیل میکردیم. کرهها را نیز تبدیل به روغن میکردیم و دوغ آن را به پرسنل میدادیم.
پس از مدتی تولید روغن حیوانی آنقدر زیاد شده بود که هر کس به مرخصی میرفت مقداری از آن روغنها را به او میدادیم تا به عنوان هدیه به خانهاش ببرد.
منبع: کتاب «میگ و دیگ» به قلم علیرضا پوربزرگ وافی
ثبت دیدگاه