همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده تعریف می‌کند: «بعضی وقت‌ها پیش می‌آمد که می‌خواستیم به کسی هدیه

یکی از جانبازان جنگ تحمیلی تعریف می‌کند: «ویلچرم را عقب ماشین گذاشته بودم و خودم صندلی جلو نشسته

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در جبهه اذان گفتن و برنامه‌ریزی برپایی نماز جماعت را

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از دوستان در جبهه از جسد می‌ترسید و موقع جمع‌آوری پیکر

یکی از دوستان شهید رشید جعفری تعریف می‌کند: «در ساختمان بنایی می‌کردیم. یکی از کارگرها که بنیه‌اش

مادر یکی از شهدای دفاع مقدس تعریف می‌کند: «پسرم آمده بود مرخصی و سرش در اتاقش گرم بود. خواهرش به