اینجا آب پیدا نمی‌شود، شما دنبال چای هستی؟

جواد بشری از نیروهای تخریب لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب(ع) می‌گوید: «اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، هوا سرد بود و از طرفی دشمن منطقه را زیر آتش سنگین گرفته بود. شهید پیموده که مسیر۷ ساعته را طی کرده بود تا به ما مهمات برساند، آمد و گفت: آقاجواد، چای داری؟»
تا شهدا -  

آتش پاتک‌های حجیم دشمن در عملیات خیبر نقطه به نقطه جزایر مجنون را شخم می‌زد. در کنار سنگر ستاد لشکر، سنگری بود که چند تن از همرزما‌ن تخریبچی در آن بسر می‌بردند. جهت ایجاد موانع و تخریب دژها نیاز به مهمات بود. با سعید حرمی تماس گرفتم و گفتم: «مهمات لازم را بریز پشت وانت واحد؛ بعد سیدمجتبی پیموده را هم همراهش کن و با یک هلیکوپتر شنوک بفرستش بیاد» بخاطر آتش دشمن و شرایط جزایر مجنون راه زمینی برای انتقال مهمات امن نبود. حدود  ۷ ـ ۶ ساعتی طول کشید که دیدم سیدمجتبی با ماشین پُر از مهماتش  پیچید داخل مقر تاکتیکی. مهمات را خالی کردیم؛ وانت را هم که یک گوهر نایاب در آن اوضاع جبهه بود، پناه دادیم. 
سیدمجتبی که در آن سرمای هوا راه زیادی را آمده بود، از ماشین پیاده شد و با لحن نمکین محلاتی‌اش به من گفت: «آقاجواد! چای کجا داری؟» گفتم: «سید! آب اینجا درست پیدا نمیشه، تو دنبال چای هستی؟!» گفت: «درستش می‌کنم!» ۲ ساعت بعد سیدمجتبی یک چای داد دست من که طعمش یادم نمی‌رود. 
در همین عملیات خیبر تا یک هفته بعثی‌ها از ۷ صبح تا حدود ۵ عصر روی جزایر مجنون آتش سنگین می‌ریختند؛ طوری که ما را زمین‌گیر کرده بود و تا شب حتی نمی‌توانستیم مجروحان را انتقال بدهیم. بعد از یک هفته که اوضاع کمی آرام گرفت، به دلیل کمبود ماشین و آمبولانس کار سیدمجتبی بیشتر شد و هر روز صبح می‌رفت کمک حمل مجروح و شهدا و شب برمی‌گشت.

Image

این ایام مصادف با ایام فاطمیه بود. یک روز سیدمجتبی لباس سبز سپاهی‌اش را از داخل ساک درآورد و گفت: «روز شهادت مادرمان حضرت زهرا(س) است. امروز می‌خواهم این لباس را بپوشم و اگر سعادتی باشد، مثل مادرم شهید بشوم» سیدمجتبی این حرف را زد و رفت. آن شب دیدیم سیدمجتبی برنگشت. به محمد ‌ملکی گفتم: «پیموده نیامده!» چون شب بود، نمی‌شد دنبالش بگردیم. پیش خودمان گفتیم لابد پیش بچه‌های معراج شهدا مانده است.
صبح هم منتظر سیدمجتبی بودیم و دیدم که نیامد. بعد با روح‌الله شاطری سوار بر موتور همه جای جزیره را گشتیم. به ناگاه وانتی را در وسط نیزارها که هنوز دود خفیفی از آن بلند می‌شد را پیدا کردیم. اطراف را نگاه کردیم و روح‌الله گفت: «پس پیموده کو؟!» یکدفعه نگاهم به پلاکی افتاد که روی صندلی ماشین بود و پیکری که سوخته بود.

Image

پاسدار شهید «سیدمجتبی پیموده» متولد اردیبهشت ۱۳۴۳ در شهرستان محلات بود که ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۲ و در جریان عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای محلات به خاک سپرده شد.

Image

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.