برگزیده های جهاد و مقاومت

اگر می‌خواستند فرار کنند، کلوخ را با نارنجک اشتباه نمی‌گرفتند!

یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «دیدم یکی از نیروهایم در حالی که با یک دستش کلوخ و با
۱۴۰۲-۱۱-۱۲ ۱۱:۴۳

مهربانی سرباز عراقی!

یک آزاده دفاع مقدس می‌گوید: اسیر شده بودم و زخمی بودم. یکی از عراقی‌ها آمد و روی زخم من باند بست.
۱۴۰۲-۱۱-۴ ۲۳:۳۸
شهید مدافع حرم «مسلم خیزاب»؛

دعا می‌کنم در بهشت انتظامات بشوی!

فرزند شهید مدافع حرم «مسلم خیزاب» پدرش را قهرمان زندگی خود می‌داند و گاهی وقت‌ها برای پدرش در بهشت
۱۴۰۲-۱۱-۳ ۲۲:۵۷

این چه نذری بود کردی مادرِ من؟!

یکی از آزادگان دفاع مقدس می‌گوید: وقتی در اسارت بودم، مادرم از من خبر نداشت. او نذر کرده بود که بعد
۱۴۰۲-۱۱-۳ ۲۲:۵۲
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده؛

اوضاع مالی یک شهید مدافع حرم

همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده تعریف می‌کند: «بعضی وقت‌ها پیش می‌آمد که می‌خواستیم به کسی هدیه
۱۴۰۲-۱۱-۳ ۲۲:۵۰

بشکند دستی که روی جانباز بلند شود!

یکی از جانبازان جنگ تحمیلی تعریف می‌کند: «ویلچرم را عقب ماشین گذاشته بودم و خودم صندلی جلو نشسته
۱۴۰۲-۱۰-۳۰ ۱۶:۵۹

دختری که ۳۷ سال انتظار آمدن مادرش را کشید

دختر شهیده فاطمه اسدی می‌گوید: مادرم توسط گروهک ضدانقلاب دموکرات به شهادت رسیده بود و من خبر نداشتم.
۱۴۰۲-۱۰-۳۰ ۱۶:۵۳

تفحص پیکر یک شهید با دست‌های بسته و سربند «یا ثارالله»+فیلم

کشف پیکر مطهر یک شهید دفاع مقدس با دست‌های بسته و با سربند «یا ثارالله». این شهید دارای پلاک
۱۴۰۲-۱۰-۲۵ ۱۴:۴۸

این اذان به کمرت بزند، خروس بی‌‌محل!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در جبهه اذان گفتن و برنامه‌ریزی برپایی نماز جماعت را
۱۴۰۲-۱۰-۲۵ ۱۴:۴۱

چه کسی از جسد می‌ترسد؟

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از دوستان در جبهه از جسد می‌ترسید و موقع جمع‌آوری پیکر
۱۴۰۲-۱۰-۲۵ ۱۴:۳۶