طلبه شهیدی که طاقت آتش جهنم را نداشت

برادر طلبه شهید «حامد سروی» می‌گوید: برادرم در مناجات‌های شبانه‌ جبهه بسیار گریه می‌کرد. یکی از همسنگرانش علت این همه گریه را جویا می‌شود. برادرم به او پاسخی می‌دهد که نحوه شهادت، نشانه استجابت دعاهایش بود.
تا شهدا -  

روستای «سروکلای» جویبار استان مازندران هم شهید دفاع مقدس دارد و هم شهید مدافع حرم که ۵ تن از شهدای این روستا طلبه هستند. 
یکی از شهدای روستای سروکلای، شهید طلبه «حامد سروی» است که در هفت‌تپه خوزستان و بر اثر بمباران هوایی دشمن در ۳۰ مهر ماه ۱۳۶۵ در ۲۰ سالگی به شهادت رسید. ضمن اینکه برادر کوچکتر این شهید طلبه، «عابد سروی» بود که بعد از چند بار اعزام به مناطق غرب کشور، در ۱۳ مرداد ۱۳۶۶ شهید شد.
محمد سوری پدر این شهدا از کارمندان فرمانداری بود که علاوه بر تشویق فرزندانش برای اعزام به جبهه، گاهی آنها را همراهی می‌کرد و در جبهه حضور داشت.

Image

یکی از نکات قابل توجه درباره نحوه شهادت طلبه شهید حامد سروی از نیروهای لشکر ۲۵ کربلا است که به روایت برادرش در ادامه می‌آید: «روح الله داوودی، یکی از دوستان و همسنگران برادرم حامد بود که تا آخرین لحظه‌های شهادت حامد باهم بودند و نقل می‌کرد که بارها می‌دیدم که عجز و ناله‌های حامد، پس از نماز شب ترک نمی‌شود و بسیار گریه می‌کند. یک بار به او گفتم که چه چیزی از خدا می‌خواهی که این‌گونه بی‌تابی می‌کنی؟ گفت: ‌من از خدا می‌خواهم که آتش قیامت را در همین دنیا نصیب من کند؛ من طاقت عذاب آخرت را ندارم. چند روز بعد هواپیماهای بعثی، هفت تپه را بمباران کردند. یکی از بمب‌ها در کنار او بر زمین خورد. حلب بنزین کنار حامد آتش گرفت و پیکر نازنینش ساعتها در آتش آن انفجار سوخت و من مبهوت استجابت دعای آن شب حامد بودم و ‌فقط پیکر سوخته‌اش را می‌نگریستم.»

 

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.