نگاهی به کتاب «قصه مهتاب» / مادر قهرمانی که هرچه داشت برای انقلاب داد

کتاب «قصه مهتاب» معرف مقاومت و سرسختی یک بانوی ایرانی است که چگونه توانست در کوران سختی‌های زندگی هم به مبارزات سیاسی‌اش بپردازد و هم فرزندانی را تربیت کند که بعدها آدم‌های مؤثری در جامعه شوند.
تا شهدا -  

کتاب «قصه مهتاب» یک کتاب جدید در حوزه ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است، داستانی واقعی به‌قلم یکی از نویسنده‌های پرکار و صاحب‌قلم کشورمان یعنی حجت الاسلام سیدولی هاشمی که در حوزه ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی مو سپید کرده و شاگرد پرورش داده است تا بخشی از تاریخ پرافتخار ما ماندگار شود و یادگار بماند. موضوع کتاب قصه مهتاب تاریخ شفاهی یا خاطرات یک بانوی مبارز مسلمان است، قید مبارز مسلمان از آن جهت است که یک عده در دوران طاغوت علیه حکومت شاه مبارزه کردند اما تفکرات مارکسیستی یا کمونیستی داشتند. این بانوی مبارز مسلمان سیده خدیجه مستعدی عربانی نام دارد که هم در دوران دفاع مقدس و هم در دوران قبل از بعد از انقلاب فداکاری‌های بسیار کرده است.

نویسنده، کتاب را به‌سبک خاطره داستان نوشته است، چون قصدش این بود که خواننده علاوه بر پی‌بردن به قضایای تاریخی مبارزات یک زن مسلمان ایرانی، کمی هم فضا با تمِ داستانی برایش جذاب باشد و همراه با دنبال کردن داستان زندگی این بانو، از تاریخ کشورش هم بداند.

این کتاب معرف مقاومت و سرسختی یک بانوی ایرانی است که چگونه توانست در کوران سختی‌های زندگی هم به مبارزات سیاسی‌اش بپردازد و هم فرزندانی را تربیت کند که بعدها آدم‌های مؤثری در جامعه شوند.

باید این کتاب را بخوانید تا متوجه شوید زنان قهرمان این سرزمین مانند خدیجه مستعدی عربانی چه‌مقدار مقاومت کرده و چه ازخودگذشتگی‌ها و جان‌نثاری‌ها کرده‌اند تا این انقلاب به پیروزی برسد و با تمام دشمنی‌ها بماند و در عین حال از حضور فعال در خانواده و تربیت فرزندان هم چشم‌پوشی نکرده است.

قهرمان این کتاب با پیروزی انقلاب اسلامی با فقر دست و پنجه نرم کرد اما هیچ چشم‌داشتی از انقلاب نداشت و حتی فرزندان عزیزتر از جانش را هم به آرمان‌های مقدس انقلاب هدیه کرد.

این بانو که مادر 3 شهید است، وقتی دو فرزندش همزمان در جبهه بودند، همسرش هم به جبهه رفت و مجروح شیمیایی شد اما او دارایی خود را فروخت و در اختیار جنگ قرار داد تا اسلام و انقلاب اسلامی بماند.

این مادر که داستان زندگی‌اش در «قصه مهتاب» آمده است زندگی قهرمانانه داشت و به آزادی رسید، با پیروزی انقلاب، گوشه‌نشین نشد، سه بار به جبهه رفت و با وجود داشتن فرزند، ستاد پشتیبانی جنگ راه انداخت، منافقان خانه او را به آتش کشیدند اما خود را به آتش زد تا امانت مردم برای کمک به جبهه، از بین نرود.

این فرد و امثال آن همانند مهتابی هستند که در دوران طاغوت پشت ابرهای سیاه ظلم قرار داشتند و الآن و پس از انقلاب در آسمان صاف آزادی در حال نورافشانی هستند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

آن شب با درد برای من سپری شد، صبح فردا دیدم یک زن بلندقد با آرایشی غلیظ و لباسی جلف و نیمه‌عریان آمد و در سلول را باز کرد حالت عجیبی در صورت داشت چند فحش نثارم کرد و گفت: «یالّا بلند شو بیا بیرون»، یواشکی از این و آن شنیدم که می‌گفتند: «اوه اوه! پری‌بلنده اومده.»، دو نفر خانم همراهش بودند. خانم‌ها زیر بغلم را گرفته به اتاق شکنجه بردند بلافاصله و دوباره مرا از سقف به‌حالت سر و ته آویزان کردند، هرچه التماس کردم که "این کار را نکنید"، به گوششان نرفت، جیغ کشیدم و گفتم: «من حامله‌ام بچه‌ام خفه میشه!».

نشر هاجر کتاب «قصه مهتاب» را به‌قلم سیدولی هاشمی منتشر کرده است.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.