دلیلی که ارتش عراق متوجه تحرکات نیروهای سپاه نمیشد
یکی از ابعاد مهم هر جنگی، کسب اطلاعاتی از جبهه دشمن است که او نمیخواهد طرف مقابل متوجه آن شود. برای این کار راههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها تخلیه اطلاعاتی اسرای دشمن است. در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز نه تنها بسیاری از اسرای عراقی به صورت داوطلبانه این کار را انجام میدادند؛ بلکه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی نیروهای آزاد عراقی نیز به صورت داوطلبانه اطلاعات خود را در اختیار ایرانیها میگذاشتند. چرا که خیلی از آنها خواهان سقوط رژیم صدام بودند. اما نیروهای ایرانی چه؟
حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح علیه السلام در دوران دفاع مقدس، در کتاب تاریخ شفاهی به این سؤال این طور پاسخ میدهد: «از این نوع موارد خیلی زیاد نبود.»
او سپس روشهای عراق برای کسب اطلاعات را این طور توضیح میدهد: «روش عراق متکی بر بهرهگیری از نقشهها، عکسهای هوایی، شنود و بازجویی از اسرا بود. ارتش عراق با ابزارهای الکترونیکی، مراقبتی و بازجویی از اسرا خیلی از اطلاعات را از وضعیت جبهه ایران به دست میآورد. همچنین ارتش بعث از طریق جاسوسی نفرات اطلاعات محدودی کسب میکرد.»
علائی در ادامه توضیح میدهد: «نقل و انتقالات ارتش ایران آشکار و مشخص بود. تانکها، توپها، نفربرها و تجهیزات سنگین با خودروهای نظامی در مسیرهای گوناگون جا به جا میشدند و حرکت میکردند. عراقیها با عکسهای هوایی، دکلهای دیدهبانی، رادارهای زمینی و کنترل مکالمات عمدتاً این نقل و انتقالات را رصد میکردند؛ همان طور که ما تحرکات ارتش عراق را کنترل میکردیم.»
فرمانده قرارگاه نوح با بیان اینکه آن زمان، شایع شده بود که هر کجا ارتش بیاید عراقی ها میفهمند، شرح میدهد: «چون ارتش سازمان و ساختاری مشخص داشت، پس عراقیها متوجه اقداماتش میشدند.»
او میافزاید: «ساختار ارتش برای عراقیها شناخته شده بود؛ در حالی که سپاه با وسایل غیرنظامی و امکانات خودروییِ مردمی تردد میکرد. مثلاً یگانها در جبههها نیروهای خود را سوار انواع کامیونها میکردند یا با اتوبوسهای شهری، رزمندگان را از شهرها به جبههها منتقل میکردند.»
لایی توضیح میدهد که سپاه به دلیل نداشتن برخی تجهیزات نظامی، مجبور شده بود از امکانات عمومی استفاده کند و میگوید: «این کار عملاً حفاظت اطلاعات را تأمین میکرد.»
فرمانده قرارگاه نوح ویژگی دیگر ساختار سازمان سپاه را «چالاکی» میداند و توضیح میدهد: «نقل و انتقال سپاه به جبهههای گوناگون خیلی ساده و سریع انجام میشد؛ ولی نقل و انتقالهای ارتش خیلی زمانبر بود. برای مثال انتقال لشکر ۱۶ زرهی قزوین در اوایل جنگ، از قزوین به خوزستان با قطار یک ماه زمان برد، چون با تجهیزات سنگین حرکت میکرد. اما سپاه با ساختار سبک خود، یک لشکر را ظرف ۳ـ۲ روز از یک جبهه به جبهه دیگر منتقل میکرد. به همین دلیل، دشمن متوجه تحرکاتش نمیشد.»
ثبت دیدگاه