میشود عقد ما را امام خمینی(ره) نخواند؟
ژیلا بدیهیان همسر سردار شهید محمدابراهیم همت تعریف میکند: «عقد ما در ۲۲ دی سال ۱۳۶۰ بود. عقد سادهای بود و حاجی با لباس سپاه آمده بود. البته من تلفنی به حاجی گفتم با لباس سپاه بیاید. حاجی هم گفت: «مگر قرار بود با لباس دیگری بیایم؟»
من هم با همان مانتوهای نظامی آن موقع، یک جفت کفش ملی و چادر مشکی آمده بودم.
تنها تقاضای من از حاجی این بود که عقد ما را امام(ره) جاری کنند. حاجی مدتی این دست و آن دست کرد و گفت: «من میتوانم یک خواهشی از شما داشته باشم؟ فکر میکنم تنها خواهش من در طول عمرم باشد ...»
مکثی کرد و ادامه داد: «اجازه بدهید که ما برای عقد پیش امام نرویم.»
گفتم: «چرا؟»
گفت: «مردی که باید وقتش را صرف یک میلیارد مسلمان به اضافه مستضعفان دنیا کند، نباید بخشی از آن وقت را به عقد ما اختصاص دهد. من فکر میکنم اگر این کار را بکنیم، یک گناه نابخشودنی است. من روز قیامت نمیتوانم جوابگو باشم.»
من دیگر نتوانستم صحبتی بکنم.»
منبع: کتاب «جلد اول مجموعه بانوی ماه» به قلم مرحوم احد گودرزیانی
ثبت دیدگاه