نجات سینمای ایران با تکیه بر گذشت و ایثار رزمندگان

خبرگزاری دفاع مقدس – اکبر صفرزاده: بسیاری از ما این خاطره آن بسیجی را که قبل از رفتن به میدان مین پوتین‌هایش را از پایش در آورده و با پای برهنه روی مین رفته و به شهادت رسیده است را شنیده‌ایم و همین طور تحلیل‌های اقتصادی و سیاسی بسیار زیادی که درباره این خاطره منتشر شده است را.

اغلب تحلیل‌هایی که در این باره نوشته شده بیشتر روحیه عدالت طلبی رزمندگان را مورد توجه قرار داده و بر حفظ و حراستی که این رزمندگان از بیت المال به عمل می‌آورند صحه گذاشته است اما آن چیزی که تا کنون به آن پرداخته نشده و یا کمتر مورد توجه منتقدان و نویسندگان قرار گرفته است روحیه ایثار و از خود گذشتگی ناب و درجه یکی است که به بهترین شکل در این رزمنده بروز و ظهور پیدا می‌کند.

در این خاطره ما با رزمنده‌ای طرف هستیم که حاضر شده است به عنوان داوطلب وارد میدان مین شود و جان خود را برای دیگران و وطنش و آرمانش فدا کند و حالا در این آخرین قدم و آخرین خواسته، باز گشته و پوتین‌هایش را به کسانی که پشت میدان مین هستند اهدا کرده و رفته است. این رزمنده می‌توانست در این آخرین قدم مثل تمام انسانهای معمولی که هنگام مرگ، اموالشان را به نزدیکان و خویشاوندان نزدیک خود می‌بخشند عمل کند و بگوید پوتین‌هایم را بدهید به دوستم یا به برادرم یا به پدرم و یا به همشهریان رزمندام اما هیچ نمی‌گوید! هیچ نمی‌گوید چون نه پوتین را از آن خود می‌داند نه جانی که در بدن دارد را. او در سیر و سلوک عرفانی خود به جایی رسیده که همه چیز را از آن خداوند متعال می‌داند و لاغیر و این حقیقت را به بهترین شکل در رفتاری که از خود بروز می‌دهد به نمایش می‌گذارد.

ریاست محترم سازمان سینمایی در اقدامی درست و تحسین برانگیز طرح «سلام سینما» را برای اولین بار اجرا و در نامه‌ای که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده به شدت از این طرح دفاع کرده و ان را حق مسلم مردم دانسته است.

درحقیقت در طرح «سلام سینما» حقی دارد به مردم بازگردانده می‌شود که طی سی سال گذشته به دلیل فشار بی‌حد و اندازه‌ای که تهیه کنندگان و کارگردانهای سینما برای گرفتن بودجه به دولت آورده بودند از مردم دریغ شده بود.

فشار بی‌امان تهیه کنندگان و کارگردانهای رانت خوار سینما ساختار مدیریتی آن را در مسیری انداخت که بر طبق آن مردم مجبور بودند که به سینما بروند و برای دیدن فیلم‌هایی بلیط تهیه کنند که پول ساخت و تولید آن را قبلا از طریق پرداخت مالیات داده بودند. مردم در سی سال گذشته هیچ‌گاه نفهمیدند که چرا باید برای دیدن فیلمی که پول تولید آن را خودشان داده‌اند بلیط بخرند؟ مثلا برای فیلم فاخری مثل استرداد مردم یک بار دست در جیب خود کرده و مالیات داده‌اند و مبلغ پنج میلیارد تومان را از طریق فارابی به عوامل تولید آن داده‌اند و حالا که این فیلم اکران شده است دوباره باید پول بدهند تا فیلمی که با پول خودشان تولید شده است را ببینند!

طرح «سلام سینما» با همه محاسنی که دارد زمانی می‌تواند به عنوان یک طرح درست و قابل دفاع در سینمای ایران مطرح و اجرا شود و راه خود را در جامعه پیدا کند که مدیران سینمایی گذشت و ایثار رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را سر لوحه کار خود قرار دهند.‌‌ همان طور که آن رزمنده از خودش و حقش گذشت و درباره پوتینی که متعلق به مردم و بیت المال بود تصمیم نگرفت لازم است که مدیران سینمایی وقت نیز از خودشان و حقشان بگذرند و تصمیم گیری درباره بیت المال را به مردم واگذار کنند.

شاید سازمان سینمایی حق خود بداند که در قالب اجرای طرح «سلام سینما» از برخی فیلم‌ها حمایت و مردم را برای دیدن آن فیلم‌ها ترغیب کند اما باید توجه داشته باشد که این گونه طرح‌های هدایتی و اجباری هیچگاه موفقیت آمیز نبوده و هر مدیری که به این گونه طرح‌ها روی آورده شکست خورده است.

سازمان سینمایی اگر می‌خواهد که در این طرح تحسین برانگیز موفق شود و خودش و نظام فرهنگی جمهوری اسلامی را از این امتحان سخت سربلند بیرون بیاورد باید این طرح را طوری اجرا کند که حق انتخاب با «مردم» باشد و «مردم» تصمیم گیرنده نهایی باشند. بدون شک مردمی که در بین ۵۲ فیلم به نمایش در آمده در سی و دومین جشنواره فیلم فجر «شیار۱۴۳» را به عنوان بهترین فیلم انتخاب می‌کنند قابل اعتماد‌ترین مردم دنیا هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا