
اخبار
شهید اسعد ملایی
تا شهدا؛ اسعد، فرزند عباس در اول فروردین ماه سال ۱۳۴۴، در روستای « تودار ملا» از توابع شهرستان سنندج، در خانواده ای مستضعف و اهل دین، چشمانش به فروغ هستی روشن شد. پس از طی دوران کودکی، پای در مهد علم و دانش نهاد، تا به جنگ تاریکی ها برود. هنوز بیشتر از سه سال از تحصیل او سپری نشده بود که فقر اسعد را از درس و مدرسه ، جدا کرد و او برای همیشه، با تحصیل وداع کرد و در کنار پدرش به کار کشاورزی پرداخت و به تجربه و آزمایش مسیر سخت و صعب العبور زندگی نشست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسعد با افکار و اندیشه های نورانی امام راحل(ره) آشنا شد و در سلک پیروان امام قرار گرفت. او به دلیل داشتن باورهای دینی قوی، در اوج حضور و تبلیغات عناصر ضد انقلاب، علی رغم سن کم، مردانه ایستاد و آنها را به چالش کشید.
اسعد همیشه در صدد بود که فرصتی را به دست آورد و به عنوان یکی از سربازان پیر و مرادش، خمینی(ره)، سلاح دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش گیرد، بالاخره این فرصت فراهم شد و او در اوایل سال ۱۳۶۰، در سن ۱۶ سالگی ، کسوت مقدس پاسداری را بر تن کرد و به مصاف ضد انقلاب رفت، در ده ها درگیری با دشمنان انقلاب اسلامی شرکت کرد و سرانجام در روز بیست و نهم آذر ماه سال ۱۳۶۰، در درگیری با عناصر ملحد ضد انقلاب، در روستای «بروار» مریوان هدف گلوله قرار گرفت و در آسمان بی پایان حضرت دوست، پرواز را آغاز کرد.
شرم و حیا
اسعد، یک هدیه ی آسمانی بود از طرف خدا، با همسالانش خیلی تفاوت داشت، اصلاً رفتارش با سنش تناسبی نداشت، بسیار آرام، متین ، و با شرم و حیا بود. منش بزرگان را داشت، هیچ وقت بدون اینکه سخنی برای گفتن داشته باشد، وارد بحث نمی شد، وقتی می خواست صحبت کند، خیلی آرام و منطقی و شمرده شمرده سخن می گفت. تا از او سوال نمی شد، حرفی نمی زد، روابطش با ما خیلی خوب بود، از غیبت به شدت دوری می کرد، کلامش بسیار لطیف و پاک بود، خیلی وقت ها به او فکر می کنم و می گویم: خداوند او را فقط برای شهادت خلق کرده بود.
(عباس ملایی- پدر شهید)