تا شهدا؛ مصطفی صادقی در سال ۱۳۳۲ د رخانواده ای فقیر و در عین حال مذهبی و متدین در روستای آباد از توابع شهرستان تنگستان دیده به جهان گشود .
دوران ابتدائی را در همان روستای زادگاهش شروع کرد او همواره از شاگردان ممتاز بود و از لحاظ انضباط اخلاقی و رفتاری د ربین همه بچه ها نمونه بود دوران تحصیل ابتدائی خود را با موفقیت به پایان رسانید و جهت ادامه تحصیل راهی شهر اهرم شد تا دوره تحصیل راهنمائی را بگذراند.
او فردی مومن و متدین و از زمان کودکی به مکتب خانه ها میرفت و با آموختن و خواندن قران به مسائل دینی می پرداخت و با همه به مهربانی و عطوفت برخورد میکرد . وبا سالخورده گان و فقرا به مهربانی صحبت میکرد تا آنجائی که میتوانست به دیگران کمک میکرد.
مصطفی دوره راهنمائی را در بوشهر به پایان رساند شهید صادقی ا زانجائی که فردی علاقه مند به ائمه و امام حسین (ع) بودند مدت ۴ سال د رحوزه علمیه بوشهر د رمحضر حجت الاسلام حسینی بوشهری مشغول به تحصیل بودند و سپس به روضه خوانی در شهر اهرم و روستاهای هم جوار پرداخت تا این که د رتاریخ 54/9/6 به استخدام آموزش و پرورش د رآمد و به واسطه علاقه به اهل بیت مدتها به عنوان مداح و روضه خوان آستان حسینی درشهر و روستا مشغول بود و افتخار می نمود.
تا این که در هنگام شروع حمله مزدوران بعث عراق و اعزام جوانان به جبهه وی عاشقانه سر از پای نشناخته و به ندای حسین زمان لبیک گفت و چندین بار عاشقانه و تحت هر شرایطی خود را به جبهه میرساند و تاکید وی این بود که مردم جبهه ها را گرم نگه دارید الان ایران کربلا و حسین من ندای هل من ناصر سر می دهد .
اگر ما در کربلا نبودیم فعلا زمان امتحان الهی است گوش به فرمان امام باشید و د رحالی که همسرش به عارضه ای مبتلا بود و نیاز مبرم به سر پرستی وی داشت وی شوق حسین و لقای پرور دگار هیچ گاه نتوانست سد راه وی شود . و تمام افکارش به جبهه ها بود .آری مصطفی تنها چشمش اینجا بود ولی پروازش به سوی کربلا بود .
به راستی که مردان خدا حقیقت رادیدند و پسندیدند و مثل مولایش علی (ع) دنیا را سه طلاقه و دنبال روزنه ای بود که به شهیدان کربلای حسینی برسد. والحق که به خواسته و آرزوی دیرینه اش رسید.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
خانواده شهید مصطفی صادقی
