زندگی نامه شهید اکبر پناهی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی

تا شهدا؛ شهید اکبر پناهی بسال ۱۳۴۰ در یك خانواده مذهبی و متدین در شهرستان كرج چشم به دنیا گشود و پس از گذشت دوران طفولیت وارد مدرسه ابتدائی و راهنمائی محلشان گردید و به فراگیری علم و دانش پرداخت.
رفتار و كردار وی زبانزد خاص و عام بود و در برخورد با مردم بسیار فروتن و متواضع بود و از انجا كه در بطن فقر و محرومیت بدنیا امده با تمامی مشكلات دست و پنجه نرم میكرد و درد محرومین و مستضعفین را كه از جانب دستگاه ستم‌شاهی بر ملت وارد میشد درك میكرد.
وی از اینكه امپریالیسم امریكا بواسطه مزدورانش اینچنین درصدد نابودی ارزشها و سمبلهای مكتب گهربار اسلام میبود و ضد ارزشهای فرهنگ مبتذل غربی را در جامعه رواج میدادند رنج میبرد.
شهید پناهی هم در بیشتر این صحنه‌های تاریخ ساز و بنیان كن خیل عظیم یاوران روح اله حضور فعال داشت بخصوص در تكثیر و پخش اعلامه‌های امام و شعارنویسی بر روی دیوار تلاش مینمود.
در ۲۱بهمن ۱۳۵۷ كه اوج مبارزات اسلامی مردم بود ستونی از نیروهای كمكی كه میخواستند از طریق كرج برای یاری نیروهای رو به زوال به تهران بروند او در كنار مردم موفق به مسدود شدن جاده و خلع سلاح نیروهای اعزامی از همدان شدند.
بالاخره پس از تشكیل بسیج مستضعفین در بسیج مسجد جامع فعالیت مستمری داشت و بعد از مدتی جهت مقابله با عوامل امپریالیزم جهانی كه در كردستان به نبرد مسلحانه بانیروهای ضداسلامی بر حاشیه بودند به منطقه بانه اعزام و مدت ۲ماه با مزدوران دموكرات و كومله مبارزه نمود.
بعد از مدتی از طریق ستاد جنگلهای نامنظم دكتر چمران برگه اعزام گرفت تا اینكه در غروب خونین كرخه نور در مورخه ۵۹/۱۰/۱۶  در هنگام تلاوت قران تركش خمپاره بعثیان غرق در خونش میكند و به لقاء الله میپیوندد.
در آخرين روز اعزام مقداري شيريني بهمراه خود به خانه آورده بود و به مادرش گفت اين شيرينها شهادت من است و بعد از در آشپزخانه وصيتهايش را به مادرش ابلاغ كرد و گفت سياه نپوشيد و مادرم تو بايد استوار باشي و چون شيرزنان سخن بگوئي.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا