اون موقع تازه گوشی های نوکیا و سونی اریکسون اومده بودند و امکان فوق العاده ای به نام بلوتوث ( و البته قبلش مادون قرمز) رو در اختیار کاربران قرار داده بودند و انقلابی شده بود در عرصه تبادل اطلاعات! (فکر کنم خیلی خاطرات یادتون اومد با این چند جمله!!)
کتاب مربوط به دست نوشته های آقای محمدرضا بایرامی است از سفر سه روزه مقام معظم رهبری به استان زنجان، در این سفرها معمولا نفر یا نفراتی جهت ثبت حواشی و سفر از دید آنها چه از نظر تصویری، فیلم و یادداشت میبرند و خوب نوشته ها هم به اختیار خود نویسنده است.
یک عمر هـر چی جدی گفــتم، شوخی گرفتند… یک عمر کسی رو نداشتــم باهاش حــرف بزنم، خیلـی تنــها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونیــد، هر روز با آقــام حـرف می زدم. آقا بهم گفت: تو شهیــد می شی، جای قبــرم رو هم بهم نشـون داد، این رو هم گفتم اما بــاور نکردید!
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم. از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم...